Friday, August 04, 2006

Crazy Thoughts

My son likes his new pre-school a lot! Thank god!
The only thing is that I should prepare his next day lunch every day. I am very picky about his food so I want to make fresh, nutritious food which takes time to make. Imagine the scene that I have come back from work tired, he wants my attention and I want to make something ready for dinner and cook his next day lunch as well! Some times I think being a working Mom is not fair to the Mom and neither to the child! Although I try my best to spend all my time when I am not at work with him but I always have the guilt feeling that I am not with him, as much as he wants and I want. The thing is I could not be a stay home Mom either! I like to work and be productive, and more important than that I love my job. I really enjoy doing it! But I wish I could make it part time so I had my job and more free time for my son and house work. My husband tries to help but he needs to be pushed for helping, I should always remind him that I need help.

Last night when I was tired and overwhelmed, a stupid thought came to my mind.
I had few good rich ?khastegars?( the men that wanted to marry me in traditional way in Iran) in Iran, but I did not like any of them and they were not my type, on the other side I wanted to move out of Iran and come here!! I was thinking to myself last night(I know I sound very stupid by writing my thoughts, but I feel free to write any thing I feel in my blog) may be I should have married a rich khastegar and had easy life in Iran, may be living like this in country like US was not the right choice!!
I don?t believe in those thoughts at all it was just a thought jumping to my head in a moment of exustsion! I could not be just a wife to a rich guy and limit my life to inside the walls! I love to be equal, produce and be challenged! May be I could be a stay home mom here too, but we would have a more limited life and I would be bored to death! Any way these were my crazy thoughts! By the way I respect any body that likes to be a stay home Mom or choose to get married with a rich guy and don?t bother to work! I did not mean to offend any one here!
However my husband is not rich but has a decent income! My expectation of life is higher than that and the life style in US makes every one men and women work, so I work to have extra money and satisfy my own pride!!

I should say that if I win the lotto though, I won?t work and I will forget about being productive and contribute to the society, may be I do some volunteer work in orphanage or hospital to keep remembering the real world!!!!!!!!!!!!!!!!!

5 Comments:

Anonymous Anonymous said...

:) hey! many people experience such a crazy thought!

11:21 PM

 
Anonymous Anonymous said...

so that's only money that matters here! you say you wanna be productive and equal, but at the same time u say if u won the lottery u would't work for money , right? so u don't love ur job that much,ay? what if one of those rich proposers (or as u call them khastegars) would take u to US? would u still resist marrying him?see! u naturally ARE a complete Iranian woman! u feel guilty that u spend ur time working ur favorite job instead of being with ur son! u don't like working at all! this is the sosiety u live in, and the finantial needs that urge u to work! deep inside...u really don't want to be equal! that's what I meant!
Sorry for talking too much, but I really can't help arguing about this spesific issue!

3:27 AM

 
Anonymous Anonymous said...

خدا رو شکر برای آنچه که روزی ما کرد
با اجازتون این جلسه رو در دو کامنت برگزار میکنیم، باشد که مقبول عزیزان باشد :D
یادت باشه من اینا رو برای بهتر شدن خودت میگم نه برای اینکه عین یه ماشین ازت سودجویی بشه من برای زندگی کردن متعادل خودت میگم.

در مورد این احساس خودخواهی ، که بخاطر کار کردنت در خارج از خونه داریش باید بگم که کاملن احساس اشتباهی هست. این مسئله کار کردن مادر، دو وجه داره که یکیش به تو و همسرت برمیگرده و دیگری به تو و فرزندت. در مورد همسرتون که مطمئنم در گذشته و ضمن ازدواجت با هم به توافق رسیدین، خب این از این. اما در مورد نحوه انجام مسئولیت مادرانه اتون که به شما و پسرتون برمیگرده، باید بدونی که هیچکسی نمیتونه تشخیص بده طرز کارت درست است یا نادرست و برات تعیین تکلیف بکنه که میبایست به روش دیگری مادری کنی، نه، هیچکسی حق چنین کاری نداره چون نمیتونه از تو مادر تر باشه... هر جور که درونت بهت میگه عمل کن، البته این حس درونی رو باید هشیار نگه داری. اگه احساس کردی پسرت بیشتر بهت احتیاج داره بهش وقت بیشتری بده و اگه دیدی که خودت و کارهایت نیاز به وقت بیشتری برای خودت وقت بده، مهم اینه که بتونی بین این دو مدیریت کنی(این سخت نیستش ها اتفاقن خیلی هم شیرین و لذت بخش است) جوری که اگه کسری در یه قسمت دیدی سعی کنی بعدن جبرانش کنی، در موقعیت حال انتخابی رو که میتونی بکن اما حتمن حتمن بعدها کاستی بخش دیگه رو جبران کن...
چیز دیگری هم که است اینه که بعضی کارها مسئولیت حساب میشه و بعضی دیگر به اون شدت اهمیت نداره. میشه گفت در دوران خردسالی تغذیه سالم یکی از وظایف اصلی والدین(هم پدر هم مادر)هست ولی پول زیاد بدرد بچه نمیخوره(اینکه فکر کنیم در هر جا چه چیزی لازم است خیلی مهمه) و همینجور که کوچولوتون بزرگ میشه مسئولیت های شماها هم عوض میشه پس به مهمترینش بپرداز که فردا شاید فرصتی برای جبران نداشته باشی و پشیمانی فایده ای نداره. بدون که همیشه وقت گذاشتن برای کودک بهترین کار نیست مثلن برای اینکه پسرت مستقل بشه بهتر است که انجام بعضی کارها رو به خودش محول کنی، منظورم اینه که باید ذهن و دلت با اون باشه و لازم نیست همیشه به دنبالش باشی و مواظبش باشی.
مخلص کلام اینکه اولویت ها رو تشخیص بده و به انجام همون ها بپرداز تا گرفتار این فکرهای شبانه(این فکر بسیار خوب و سازنده است بشرطی که گولشون رو نخوری) نشی، چون بهترین روش رو عمل خواهی کرد. سعی کن همسرت رو هم در انجام مسئولیت هاش تشویق کنی(هر چند که شاید وظیفه تو نباشه ولی...) البته به طور غیر مسقیم، بهرحال فرزند هم مادر میخواد هم پدر، لازم نیست همه کارها رو مادر انجام بده.

خب بچه ها برین استراحت کنین من هم برم یه استکان(لیوان! قوری! سماور!) چایی بخورم که گلوم خشک شد بس که وراجی کرد، خانم اوشن شما اینقدر سر کلاس چرت نزن، مث اینکه دیشب دوباره نخوابیدین، نکنه باز فکر و خیال میکردین!؟ برین یه آبی به دست و صورتتون بزنید بیاین برای جلسه بعدی :P

9:21 AM

 
Anonymous Anonymous said...

اوشن ِ وسیع و بزرگ، باید بهت بگم تو که اینچنین با آرمان زندگی میکنی خیلی شهامت داری، تو انتخابی رو کردی که شاید خیلی ها حتی جرات فکر کردن بهش رو هم نداشته باشه چه برسه به اینکه به اون عمل کنند. البته دیگرانی هم هستند که با داشتن شرایط همانند تو و امکانش، آگاهانه ایران رو انتخاب میکنند، که این تفاوت بعلت اختلاف در عقاید و آرمان هاست و همین تفاوتهای افراد هستش که زندگی بر روی زمین رو از یکنواختی و کسالت خارج میکند.
من به یک چیز دیگه هم ایمان دارم و میخوام برات بگم چون با داشتن اون دیدگاه دارای پشتوانه ای خواهی شد که هیچ موقع احساس شکست نخواهی کرد و اون اینه؛ « هیچ موقع انتخابت، تنها بر اساس امیال و آرزوهای شخصی خودت نباشه، بلکه (هر چند ناچیز) کمک به دیگران رو هم در نحوه ی انتخاب هایت دخالت بده، یعنی، هم به خودت کمک کن هم به دیگران. و از همه مهمتر، یادت باشه که نیتت رهبانی و خدایی باشه که در اینصورت اگر احیانن در راهت دچار مشکل هم شدی، و یا شکست خوردی هیچ گاه برایت طعم تلخی نخواهد داشت زیرا که رضایت خدا رو در انتخابت شریک کردی و فارغ از هر نتیجه ای همیشه میتونی به خودت بگی که خدا اینجور خواسته، و خدا هم هیچ موقع برای تو بد نمیخواد ». نمیدونم چقدر تونستم منظورم رو برسونم
به نظرم علاوه بر انتخاب صحیح(با توجه به خواسته های درونی مان)، این پشتکار در راه هدف است که ما رو در رسیدن به هدفمان، کمک و یاری میکند، من که واقعن تحسینت میکنم، مهمترین دلیلش هم اینه که تو انتخاب کردی و نزاشتی چیزی بر تو تحمیل بشه. یعنی همون آزادی که دنبالش بودی، من در روش زندگیت میبینم. اون پاراگراف آخر هم خیلی خوب اومدی اینم نشون میده که تو بر زندگیت مسلط هستی

اوشن باور کن سعی میکنم کم بحرف بزنم ولی وقتی اینقدر صادقانه حرف میزنی دلم نمیاد اذیتت نکنم ببخشید منظورم اینه که... من که یکساعت فقط تایپ کردم و هی عوضش کردم هی عوضش کردم هی... تا که این شد، امیدوارم خوندنش زیاد وقتت رو نگرفته باشه ;)
تا تو باشی که از این حرفها نزنی، نکنه فکر کردی این وبلاگ فقط برای خودته! :P

9:24 AM

 
Blogger Ocean said...

(Answer to Shaghayegh)Hi,

I usually don't beleive in answering back comments like lots of Persian blogs! I write for myself and I am honest about what I say here. Any way. Of course Money is important, we work to accomplish something and make money. If some one tells you that money is not important and they just do the job because of the job he/she is the big lier. I I like my job and i want the money too! and I am not ashamed of that! about wining lotto, of course if you have so much money money why you obligate yourself to a day to day job you can do what ever you like, and I mentioned i would still do volenteer jobs. Any way about khastegars, yes two of them wanted to bring me to US but I wanted to come by myself not through marriage! Thank you for your comments and i did not want to justify any thing or argue, this is just a calrification about my thoughts, since you were questioning it!!

10:03 AM

 

Post a Comment

<< Home